من همیشه دوست داشتم در عنوان مقاله از نام گروه آلمانی تاسیس شده در دهه 80 استفاده کنم. اکنون زمان مناسبی برای آن بود، زیرا این نام به معنای فروریختن ساختمان های جدید است.
انتقاد شدید از المپیک و کل جنبش المپیک وارد بحث عمومی شده است. در همان زمان، ویککاوس و سیستمی که بر اساس درآمد آن ساخته شده است، در خانه به بنبست نهایی میرود.
سامی ایتانی و آنیکا موتانن هر دو در مقالات خود که در هلسینگین سانومات منتشر شده اند، مشکلات المپیک و جنبش المپیک را به خوبی باز کرده اند.
سامی ایتانی: لغو المپیک یک فرصت عالی برای ورزش خواهد بود
آنیکا موتانن: سمت تاریک یک رویا
سیاستمدار ائتلافی، کای میکانن جرأت کرد آنچه را که همه میدانند، با صدای بلند بگوید: کای میکانن در مورد موقعیت ویککاوس می گوید: «زمان آن رسیده است که بپذیریم این امپراتور لباس ندارد.»
در جریان بازی ها مشکلات دیگر ورزش و به خصوص المپیک نیز علنی شد. به عنوان مثال، یک دولت غیر دموکراتیک و تا حدی عمیقاً فاسد، بیتوجهی به رفاه ورزشکاران، اتلاف بیمعنای منابع و جلا دادن آبروی دیکتاتوریهای ظالم، کل ورزش نخبگان را زیر سوال برده است.
این بحث منعکس کننده حرکت جامعه است که ساختارهای ورزش - یا بسیاری از حوزه های دیگر زندگی - به هیچ وجه با آن سازگار نبوده است. با این حال، تغییرات اجتناب ناپذیر در وضعیت اجتماعی ورزش و همچنین در الزامات و بودجه تعیین شده برای مدیریت آن، توجه بسیار کمی را در بین ورزشکاران جلب کرده است. آیا این گونه است که چشمانمان را ببندیم و امیدوار باشیم که طوفان های دنیا به خانه پرنده نرسد؟
محرک های تغییر
حداقل تأثیری در پشت این تغییر وجود دارد دو مگاترند واضح:
- نفوذ روزافزون نظام های حکومتی جدید
- تسریع تغییرات تکنولوژیکی و ارتباط بیش از حد
روش های جدید تأثیرگذاری چالشی را برای ساختارهای قدیمی ایجاد می کند. همانطور که مردم به طور فزاینده ای شبکه ای و آموزش دیده می شوند، تقاضای آنها برای فرصت هایی برای مشارکت بیشتر می شود. این الزامات به ساختارهای سنتی هدایت نمی شوند، اما ساختارهای چند لایه و تا حدی غیررسمی جدید ایجاد می شوند که در صورت نیاز تغییر می کنند. گروه های ذینفع مختلف خواستار شنیده شدن - و دریافت - صدای خود هستند. با افزایش تقاضا برای عدالت، ساختارهای سفت و سخت و نامربوط محکوم به تغییر یا ناپدید شدن هستند.
تسریع توسعه فناوری و شبکهسازی افراد فرصتهای عملیاتی جدیدی را ایجاد میکند و ایدههای جدید با کارایی بیشتر و بیشتر گسترش مییابد. اینگونه است که سرعت تغییر افزایش مییابد و سیستمهایی که ثابت میمانند محکوم به عقب ماندن هستند. الزامات بهره وری عملیاتی در حال افزایش است. ما توان هدر دادن منابع را نداریم و اپراتورها باید دائماً فعالیت های خود را متمرکز کنند. تغییر در ساختار جمعیتی نیز به گونه ای تأثیر می گذارد که کمبود شدید استعداد وجود دارد و ما نمی توانیم صلاحیت و تعهد خود را از دست بدهیم.
تغییر یا از دست دادن
در واقعیت حاکم، تغییرات لازم است. هر سازمان و جامعه ورزشی باید در شرایط جدید حق خود را برای وجود داشته باشد. در واقع در آینده سند با سند و تصمیم با تصمیم قابل بازخرید خواهد بود. زمانی که پول دیگر مانند زباله روی یک پالت بیل نمیشود و ساختارها در معرض تقاضا برای پایداری اخلاقی و فرصتهایی برای نفوذ قرار میگیرند، بازی قبلی دیگر قابل اجرا نیست.
اگر یک چیز در ماجراجویی بیست ساله خود در دنیای تبلیغات یاد گرفته باشم، این است که اگر محصول بد باشد، حتی بهترین تبلیغ باعث کاهش فروش نخواهد شد. برای سازمان ها و جوامع ورزشی، این یک چالش سخت است. وقتی وجود برای هستی دیگر ممکن نیست و پول روی درختان نمی روید، بسیاری از مردم دچار مشکل می شوند.
حالا دیگر ارزش این را ندارد که به این فکر کنیم که آیا ساختارهای این ورزش به طور قابل توجهی تغییر خواهد کرد یا خیر، بلکه ارزش این را دارد که بعد از تغییرات جایگاه در کجا قرار گیرد. آماده شدن برای تغییر همیشه استرس زا است و تغییرات بسیار پر زحمت است. اما از سوی دیگر، تغییر همیشه یک فرصت عالی برای کسانی است که توانایی سازگاری و توانایی بهره مندی از شرایط تغییر یافته را دارند.
راه حل ها
درک کلیدی که هرکس در جایگاه تصمیمگیری در حوزه ورزش باید به آن دست یابد این است که فعالیتها به دلیل ساختار انجام نمیشود، بلکه بازیکنان ورزش در مرکز هستند. البته، در درجه اول ورزشکاران، بلکه حلقه نزدیک ورزشکاران، مربیان، مدیران، طرفداران، سهامداران مالی و فعالیت های تجاری پیرامون ورزش، همگی خواستار صدای و فضای خود در این عملیات هستند.
اقدام باید متمرکز باشد. فعالیت باید هدف و برنامه ای برای دستیابی به آن داشته باشد، حتی بیشتر از آن به شکلی قابل درک نوشته شود. مقادیر اصلی عملیات نیز باید یافت و البته ثبت شود. هدف، برنامه ها و ارزش ها باید به گونه ای باشد که شرکت کنندگان بتوانند و بخواهند به آنها متعهد باشند. آنها باید به طور واضح و قابل فهم فرموله شوند. اگرچه مدخلها باید مختصر و کاملاً شعارگونه باشند، مهم است که آنها را با مطالب پیشزمینه کافی و بحث برای عمیقتر کردن مدخلها پشتیبانی کنید. هسته فعالیت باید برای همه درگیران قابل درک باشد تا به آن متعهد شوند.
اگر شرکتکنندگان نمیخواهند یا نمیتوانند به سیاستهای اتخاذ شده متعهد شوند، شرکتکنندگان مطمئناً راهها یا زمینههای دیگری برای عمل پیدا خواهند کرد. این را نیز باید پذیرفت. هیچ فعالیتی نمی تواند همه را خوشحال کند و از آنجایی که هنگام تعریف یک فعالیت باید انتخاب هایی انجام شود، دیدگاه برخی افراد قطعا با سیاست های انتخاب شده متفاوت خواهد بود. از سوی دیگر، اگر کسی جرات نداشته باشد یا بداند چگونه انتخاب کند، ماهیت فعالیت مبهم باقی می ماند و هیچ کس نمی تواند به درستی به آن متعهد شود.
اهداف، برنامهها و ارزشها باید دائماً در سطوح مختلف عملیاتی به چالش کشیده و مورد بحث قرار گیرند و همیشه باید یک گفتگوی واقعی در مورد آنها با شرکتکنندگان وجود داشته باشد. بحث باید دو طرفه باشد و اگر استدلال های قوی در بحث مطرح شد، باید بتوانید در مورد دیدگاه های خود انعطاف پذیر باشید. به این ترتیب می توان ایده های جدیدی پیدا کرد و از سوی دیگر بازتابی را که قبلا انجام شده بود به جلو برد.
کل عملیات در تمام سطوح آن باید تلاش کند تا هدف عملیات را از نظر اخلاقی محقق کند. همه چیز از استراتژی گرفته تا اجرای پاکسازی را باید از این منظر ارزیابی کرد. عملیات باید شفاف باشد تا بررسی توسط همه دست اندرکاران و همچنین افراد خارجی انجام شود.
زمانی که تامین مالی عملیات از توزیع کالای توزیع شده توسط شخص دیگری به وابستگی به منابع مالی حاصل از عملیات شخصی تغییر میکند، و زمانی که نتایج نیز با معیارهای مالی واضح اندازهگیری میشوند، تغییر قابل توجهی نیز رخ میدهد. وقتی هر تصمیمی که گرفته میشود باید تأثیر آن را بر منابع عملیات - بزرگ یا کوچکتر - اندازهگیری کند، باید به روشی کاملاً جدید به مدیریت فکر کنم. انعطاف پذیری و ستون فقرات برای تمرکز بر وظایف اصلی و در عین حال مراقبت از منابع کافی مورد نیاز است.
تغییر را نباید ترسید، بلکه باید آن را به عنوان یک وضعیت غالب و طبیعی با تهدیدها و فرصت ها پذیرفت. انعطاف پذیری و پاسخگویی مورد نیاز است، و از سوی دیگر، توانایی دیدن فراتر از تغییرات و ایجاد قوس های طولانی تر از تلاطم های کوتاه مدت.
انتقال از یک سازمان خط و یک اقتصاد فرماندهی به یک سازمان سطح پایین مبتنی بر ارزش که برای عملیاتهای اخلاقی در سطح بالا تلاش میکند، جایی که بحث و شرکتکنندگان یک دارایی هستند و نه زیردستان، قطعا برای بسیاری دشوار است. مسئولیت مالی واقعی به درد می افزاید. عناوین اعتبار میآورند و ساختارهای بازیگران امنیت را ایجاد میکنند. اما وقتی زمین به شدت می لرزد، بهتر است در دهکده ای از چوب زندگی کنید تا در یک غول پیکر بتنی. هنگامی که بتن در زلزله می شکند، حتی با شکوه ترین سازه ها فرو می ریزند.
